کد مطلب:50538 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:148

تربیت عملی











ساختمان وجودی انسان به گونه ای است كه تاثیر رفتار بر او بسیار بیشتر از تاثیر گفتار است و چنانچه گفتاری مطابق عمل و كردار باشد، مطلوب فطرت آدمی است و اگر جز این باشد مایه ی ناخواهی فطرت و سبب انزجار است. بنابراین، تربیت عملی با ارائه ی الگوهای عینی راهی مطلوب برای آدمی است، چنانكه امیرمومنان علی (ع) فرموده است:

«من نصب نفسه للناس اماما فلیبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره، ولیكن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه و معلم نفسه و مودبها احق بالاجلال من معلم الناس و مودبهم.»[1] .

آن كه خود را پیشوای مردم سازد، پیش از تعلیم دیگری باید به ادب كردن خویش بپردازد و پیش از آنكه به گفتار تعلیم فرماید باید به كردار ادب نماید و آنكه خود را تعلیم دهد و ادب اندوزد، شایسته تر به تعظیم است از آن كه دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد.

پیامبر اكرم (ص) خود بیش از هر چیز در اصلاح مردمان از تربیت عملی سود جست.

[صفحه 344]

وجود آن حضرت و سیرت وی و نوع سلوكش برای مردمان درس بود و سازندگی. امیرمومنان علی (ع) درباره ی الگو بودن سیرت پیامبر اكرم (ص) و سلوك پارسایانه و ساده زیستانه ی آن حضرت فرموده است:

«فتاس بنبیك الاطیب الاطهر- صلی الله علیه و آله- فان فیه اسوه لمن تاسی، و عزاء لمن تعزی. و احب العباد الی الله المتاسی بنبیه و المقتص لاثره. قضم الدنیا قضما و لم یعرها طرفا. اهضم اهل الدنیا كشحا و اخمصهم من الدنیا بطنا. عرضت علیه الدنیا فابی ان یقبلها و علم ان الله سبحانه ابغض شیئا فابغضه و حقر شیئا فحقره و صغر شیئا فصغره. و لو لم یكن فینا الا حبنا ما ابغض الله و رسوله و تعظیمنا ما صغر الله و رسوله، لكفی به شقاقا لله و محاده عن امر الله. و لقد كان- صلی الله علیه و آله و سلم- یاكل علی الارض و یجلس جلسه العبد و یخصف بیده نعله و یرقع بیده ثوبه و یركب الحمار العاری و یردف خلفه و یكون الستر علی باب بیته فتكون فیه التصاویر فیقول: «یا فلانه- لاحدی ازواجه- غیبیه عنی، فانی اذا نظرت الیه ذكرت الدنیا و زخارفها. فاعرض عن الدنیا بقلبه و امات ذكرها من نفسه و احب ان تغیب زینتها عن عینه، لكیلا یتخذ منها ریاشا و لا یعتقدها قرارا و لا یرجو فیها مقاما، فاخرجها من النفس و اشخصها عن القلب و غیبها عن البصر. و كذلك من ابغض شیئا ابغض ان ینظر الیه و ان یذكر عنده. و لقد كان فی رسول الله- صلی الله علیه و آله- ما یدلك علی مساوی الدنیا و عیوبها: اذ جاع فیها مع خاصته و زویت عنه زخارفها مع عظیم زلفته. فلینظر ناظر بعقله: اكرم الله محمدا بذلك ام اهانه! فان قال: اهانه، فقد كذب- و الله العظیم- بالافك العظیم و ان قال: اكرمه فلیعلم ان الله قد اهان غیره حیث بسط الدنیا له و زواها عن اقرب الناس منه. فتاسی متاس بنبیه و اقتص اثره و ولج مولجه و الا فلا یامن الهلكه، فان الله جعل محمدا- صلی الله علیه و آله- علما للساعه و مبشرا بالجنه و منذرا بالعقوبه. خرج من الدنیا خمیصا و ورد الاخره سلیما. لم یضع حجرا علی حجر، حتی

[صفحه 345]

مضی لسبیله و اجاب داعی ربه. فما اعظم منه الله عندنا حین انعم علینا به سلفا نتبعه و قائدا نطا عقبه!»[2] .

پس به پیامبر پاكیزه و پاك خود اقتدا كن، كه راه و رسمش سرمشقی است (نیكو ) برای كسی كه بخواهد تاسی جوید و انتسابی است (عالی) برای كسی كه بخواهد منتسب گردد. و محبوبترین بندگان نزد خدا كسی است كه رفتار پیامبرش را سرمشق كند و به دنبال او رود. از دنیا چندان نخورد كه دهان را پر كند و بدان ننگریست چندان كه گوشه ی چشم بدان افكند. تهیگاه او از همه ی مردم دنیا لاغرتر بود و شكم او از همه خالی تر. دنیا را بدو نشان دادند، آن را نپذیرفت. و چون دانست خدا چیزی را دشمن می دارد، آن را دشمن داشت و ترك آن گفت و چیزی را كه خوار شمرده، آن را خوار انگاشت و چیزی را كه كوچك شمرده، آن را كوچك داشت. و اگر در ما نبود جز دوستی آنچه خدا و رسول، آن را دشمن می دارد و بزرگ دیدن آنچه خدا و رسول، آن را خرد می شمارد، برای نشان دادن مخالفت ما با خدا كافی بود و سرپیچی ما را از فرمانهای او آشكار می نمود. او كه درود خدا بر وی باد، روی زمین می نشست و به دست خود پای افزار خویش را پینه می بست و جامه ی خود را خود وصله می نمود و بر خر بی پالان سوار می شد و دیگری را بر ترك خود سوار می فرمود، پرده ای بر در خانه ی او آویخته بود، كه تصویرهایی داشت، یكی از زنان خویش را گفت: «این پرده را از من پنهان كن، كه هرگاه بدان می نگرم، دنیا و زیورهای آن را به یاد می آورم». پس به دل خود از دنیا روی گرداند و یاد آن را در خاطر خود میراند و دوست داشت كه زینت دنیا از او نهان ماند تا زیوری از آن برندارد. دنیا را پایدار نمی دانست و در آن امید ماندن نداشت. پس آن را از خود برون كرد و دل از آن برداشت و دیده از آن برگاشت. آری چنین است، كسی كه چیزی را دشمن داشت، خوش ندارد بدان بنگرد یا نام آن نزد وی بر زبان رود و در زندگانی رسول خدا (ص) برای تو نشانه هایی است كه تو را به زشتیها و عیبهای دنیا راهنماست، چه او با نزدیكان خویش گرسنه به سر می برد و با منزلتی بزرگ كه داشت زینتهای دنیا از دیده ی او دور ماند- و آن را

[صفحه 346]

خوار شمرد. پس نگرنده با خرد خویش بنگرد كه: آیا خدا، محمد (ص) را به داشتن چنین صفتها اكرام فرمود، یا او را خوار نمود؟ اگر بگوید: او را خوار كرد، دروغ گفته است و بهتانی بزرگ آورده است: و اگر بگوید: خدا او را اكرام كرد. پس بداند خدا كسی را خوار شمرد كه دنیا را برای وی گسترید، و آن را از كسی كه نزدیكتر از همه بدوست، درنوردید. پس آن كه خواهد، باید پیامبر خدا را پیروی كند و بر پی او رود و پای بر جای پای او نهد، وگرنه از تباهی ایمن نبود، كه همانا خدا محمد (ص) را نشانه ای ساخت برای قیامت و مژده دهنده به بهشت و ترساننده از عقوبت. از دنیا برون رفت و از نعمت آن سیر نخورد، به آخرت در شد و گناهی با خود نبرد، سنگی بر سنگی ننهاد تا جهان را ترك گفت و دعوت پروردگارش را پذیرفت. پس چه بزرگ است منتی كه خدا بر ما نهاده و چنین نعمتی به ما داده. پیشروی كه باید او را پیروی كنیم و پیشوایی كه پا بر جای پای او نهیم.

پیامبر اكرم (ص) در همه ی امور نمونه ای عملی بود، حتی در میدانهای نبرد خود پیشاپیش سپاهیان می جنگید و پناه سلحشوران بود. امیرمومنان (ع) در این باره فرموده است:

«كنا اذا احمر الباس اتقینا برسول الله- صلی الله علیه و آله و سلم- فلم یكن احد منا اقرب الی العدو منه.»[3] .

چون كارزار دشوار می شد، ما خود را به رسول خدا (ص)، نگاه می داشتیم، چنانكه هیچ یك از ما از وی به دشمن نزدیكتر نبود.

رسول خدا (ص) در عرصه ی پیكار و كارزارهای دشوار خویشان خود را پیش می داشت و این گونه مردمان را پاس می داشت، به بیان امیرمومنان (ع):

«و كان رسول الله- صلی الله علیه و آله- اذا احمر الباس و احجم الناس، قدم اهل بیته فوقی بهم اصحابه حر السیوف و الالسنه.»[4] .

و رسول خدا (ص) چون كارزار دشوار می شد و مردم پای پس می نهادند، كسان خود را فراز می داشت و بدانان یارانش را از سوز نیزه ها و شمشیرها بازمی داشت.

[صفحه 347]

امیرمومنان علی (ع) خود نمونه ای والا در تربیت عملی بود و هرگز مردمان را به چیزی دعوت ننمود مگر اینكه خود سخت بدان پایبند بود و هرگز آنان را از چیزی دور نساخت مگر اینكه خود بیش از همه از آن پرهیز داشت. آن حضرت در توصیف این شان خود فرمود:

«ایها الناس، انی و الله، ما احثكم علی طاعه الا و اسبقكم الیها و لا انهاكم عن معصیه الا و اتناهی قبلكم عنها.»[5] .

ای مردم! به خدا من شما را به طاعتی برنمی انگیزم، جز آنكه خود پیش از شما به گزاردن آن برمی خیزم. و شما را از معصیتی بازنمی دارم، جز آنكه پیش از شما آن را فرومی گذارم.

انسان برای پیروی بیش از آنچه تحت تاثیر سخن و گفتار قرار گیرد، از عمل و كردار تاثیر می پذیرد و هیچ چیز چون تضاد سخن و عمل، تباه كننده ی تربیت نیست، امیرمومنان علی (ع) فرموده است:

«لعن الله الامرین بالمعروف التاركین له و الناهین عن المنكر العاملین به.»[6] .

لعنت خدا بر آنان كه به معروف فرمان دهند و خود آن را واگذارند و از منكر بازدارند و خود آن را به جا آرند.

بهترین اندیشه ها و والاترین سخنان اگر صورت عملی نیابد و در رفتار و كردار الگوها متجلی نشود، از تاثیر و كارآیی می افتد و نتایج معكوس به بار می آورد.

لا تنه عن خلق و تاتی مثله
عار علیك اذا فعلت عظیم[7] .

دیگران را نهی مكن از آنچه خود مانند آن را انجام می دهی، كه اگر چنین كنی ننگی بزرگ بر خویش نهاده ای.


صفحه 344، 345، 346، 347.








    1. همان، حكمت 73.
    2. همان، خطبه ی 160.
    3. همان، غریب الكلام 9.
    4. همان، نامه ی 9.
    5. همان، خطبه ی 175.
    6. همان، خطبه ی 129.
    7. شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 275.